یاد نامه
امروزبا سمیرا تلفنی حرف زدم اونم دلتنگ بود... اولش پیام داد ناهارتونم که خوردید دارید برمیگردیدبه یاد هفته پیش.
مامااااااااااااان.بدجور دلم گرفته.من میخوام دوباره برم.الان تو ریدر یه پست جالب خوندم.+
کلاس هم خوب بود .حرفی که نبودم سخت بود.اما حالا دیگه میتونم بنویسم السلام علیک یا ابا عبدالله.ذوق زده شدم.
سوغاتی بچه ها و استاد رو هم دادم.
امروز رفقا کلی زحمت کشیدن زنگ زدن.زیارت قبول گفتن.خدایی چقدر شوق کربلا زیاده.
دارم به سوال استاد فکر میکنم.هنوز جوابی درست پیدا نکردم.
استاد پرسید اگه از شما بپرسن که تو کی هستی چه جوابی میدی؟ سوای اعتبارت دنیوی(اسم و شغل و..)یا غیر از عبد و...باید فکر کنم.
هنوز اینجا از دغدغه ننوشتم .چرا؟
***خدایا مهناز مشکلی نداشته باشه.خودت کمک کن.یا ارحم الراحمین.
هذا من فضل ربی.